سفارش تبلیغ
صبا ویژن
RSS

نظر بدهید

معماری معاصر

معماری معاصر ایران

از ویکی‌پدیا، دانشنامه? آزاد

معماری معاصر ایران، دوره‌ای از معماری ایرانی است که از سال 1300 خورشیدی تا به امروز ادامه دارد.

 

برآمدن[ویرایش]

نخستین آشنایی گسترده ایرانیان با «معماری اروپایی» در دوره قاجار اتفاق افتاد و تمایل به تقلید و ایجاد بناهایی مشابه در میان اشراف قاجار و سپس مردم میانه حال ایجاد شد. قاجاریان از طریق عکس‌ها و کارت پستال با معماری اروپا آشنا شدند و از این رو ساختمان‌های این دوره بدون آگاهی دقیق از قواعد سبک‌های اروپایی ایجاد می‌شدند. تحت تاثیر معماری اروپا، خلاقیت‌های فضایی در معماری قاجار نسبت به سبک‌های قبلی معماری ایرانی، افزایش یافت و فضاها به گشایش و سبکی بیش‌تری در قیاس با الگوهای قدیمی رسیدند. در سال 1243 خورشیدی (1864 میلادی) ممتحن‌الدوله به عنوان نخستین معمار تعلیم دیده ایرانی در اروپا، به ایران بازگشت و ساخت بناهای مهمی، از جمله مسجد و مدرسه سپهسالار و مجلس شورای ملی، به او رجوع شد. با این حال نتوانست تحول مهمی در معماری عصر خود ایجاد کند.

در اوایل دوره رضا شاه به دنبال برنامه‌های تجدد طلبانه، گرایش‌های متفاوتی به رهبری معماران ایرانی تحصیل کرده اروپا و معماران اروپایی که از طرف دولت به ایران دعوت شده بودند در برابر معماری سنتی پدیدار شد. معماری آنان انعکاس مستقیم تحولات معماری مدرن اروپا بود.[1] آنان مصالح جدید به ویژه بتن، فولاد و شیشه و روش‌های نوآورانه در اجرای سازه را جایگزین روش‌های پیشین کردند. مهم‌ترین این تغییرات، استفاده از بتن بود که امکانات بی‌سابقه‌ای از لحاظ سازه و زیبایی شناسی در اختیار معماران ایرانی گذاشت.[2] بزرگ‌ترین هدف معماران این عصر تغییر روش‌های سنتی ساخت و ساز به شیوه‌های روز دنیا و ترویج معماری مدرن در ایران رضاشاهی بود.[3]

در سال 1319 دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در سه رشته، از جمله معماری، تاسیس شد. در سال‌های بعدی نخستین فارغ‌التحصیلان معماری دانشگاه تهران وارث نسل اول معماران ایرانی که همگی تحصیل‌کرده اروپا بودند، شدند. آنان تاثیرگذارترین گروه در تثبیت اصول و مفاهیم معماری مدرن در ایران بودند. از عوامل دیگر گسترش معماری مدرن، آغاز ساخت و ساز شهرک‌های و انبوه‌سازی مسکونی در سال‌های دهه بیست و سی خورشیدی بود. تا اواسط دهه 1320 خورشیدی، ساخت واحدهای مسکونی در شهرها و روستاها بیش‌تر به روش سنتی و با استفاده از مصالح بومی از قبیل خشت، چوب و کاهگلصورت می‌گرفت. اما از پایان جنگ جهانی دوم، حرکتی برای ساخت واحدهای مسکونی جدید آغاز شد که در آن‌ها از مصالحی مانند آجر، تیرآهن و بتن به کار برده می‌شد. تا سال 1335 واحدهای مسکونی جدید چهل و چهار درصد بافت شهرری را تشکیل می‌دادند و تا سال 1345 این نسبت به پنجاه و شش درصد افزایش یافت. در دهه های 1340 و 1350 خورشیدی، گرایش به معماری مدرن از طریق ساخت خانه‌ها و مجتمع‌های مسکونی در اوج خود بود.[4]

معماری شبه مدرنیستی ایران[ویرایش]

ساختمان موسوم به "جیپ" در منطقه12 تهران

گرایش به معماری مدرن از سال‌های میانی حکومت رضا شاه، از سوی معمارانی چون گابریل گورکیان، وارطان هوانسیان، پل آبکار و رولان مارسل دوبرولحمایت می‌شد. معماری این افراد تحت تاثیر معماری مدرن مکتب وین، معماری اکسپرسیونیست آلمان قبل از دهه 1930 میلادی و آرت نووی فرانسه شکل گرفت.[6]

وارطان هوانسیان که نماینده این گروه و شیفته جریان تجددخواهی عصر رضاشاه بود، در یادداشت‌های خود معماری مدرن ایران را با کشف حجابمقایسه می‌کرد و معتقد بود همان‌گونه که زنان پیش از این در زیر چادرهای سیاه محبوس بودند، خانه‌های نیز زیر دیوارهای بلند و کاهگلی محصور بودند و معماری مدرن با به کار بردن شیشه و آهن بناها را از حجابی که گرفتارش بودند رهانید.[7]

ولی در نهایت هیچ‌یک از معماران مدرنیست ایرانی نتوانستند به اصول معماری مدرن شکل گرفته بعد از چهارمین کنگره سیام وفادار بمانند و حتی هوانسیان در پی دادن رنگ و بوی ایرانی به کارهای خود رفت.[7] در دوره محمدرضا پهلوی، جریان‌های متعدد معماری، جای خود را به جریان غالب و تاثیرگذار معماری مدرن داد. معماری مدرن شکل گرفته در این دوره عمدتا از مجرای کارهای معماران و اندیشه‌های جریان‌ساز اروپایی از جمله سبک بین‌المللی،مدرسه باوهاوس، کارهای لو کوربوزیه، فرانک لوید رایت، ریچارد نویترا، آلوار آلتو و جیمز استرلینگ حمایت می‌شد و ماحصل آن صورت ایرانی معماری مدرن بود که «شبه مدرنیستی» نام‌گذاری گردید.[8] این سبک برخلاف معماری مدرن که سعی در نزدیک ساختن فضاهای عمومی و خصوصی دارد، مانند نمونه‌های گذشته معماری ایران از قواعد جدایی فضاهای عمومی و از خصوصی تبعیت می‌کند. در دهه‌های 1340 و 1350 خورشیدی، معماران چون مهدی علیزاده، لطیف ابوالقاسمی، فرامرز شریفی و ایرج کلانتری دست به تجربیاتی زدند که تا حد زیادی متاثر از معماری مدرن ولی درآمیخته با حال و هوای معماری ایرانی بود و از این رو «شبه مدرنیستی» شمرده می‌شد.[9]

معماری تاریخ‌گرا و بوم‌گرا[ویرایش]

موزه هنرهای معاصر تهران، کامران دیبا. نورگیرهای موزه یادآور بادگیر بناهای شهرهای کویری ایران است.

معماری تاریخ‌گرا به عنوان جریانی موازی با جو غالب معماری مدرنیستی ایران، بین دهه‌های 1340 و 1350 خورشیدی شکل گرفت و به شدت تحت تاثیر جریانات روشنفکری ایران در آن دهه‌ها بود. اتفاقاتی چند به شکل گیری و جهت‌یابی آن کمک کرد:

  • برگزاری دو همایش بین‌المللی با عنوان‌های «بررسی امکان پیوند معماری سنتی با شیوه‌های نوین ساختمان» در شهریورماه 1349 در اصفهان (با حضور لویی کان) و «نقش معماری و شهرسازی در کشورهای در حال صنعتی شدن» در تخت جمشید (با حضور جیمز استرلینگ، حسن فتحی، کنزو تانگه و موشه سفدی) در مهرماه 1353 که در همایش اول بحث‌های مهمی پیرامون موضوع «تلفیق مفاهیم سنتی با تکنولوژی مدرن» مطرح شد.[10]
  • انتشار کتاب حس وحدت: سنت عرفانی در معماری ایرانی (نوشته نادر اردلان و لاله بختیار) در سال 1973 میلادی که از زاویه حکمت اشراق سهروردیبه معماری ایرانی می‌نگریست. مؤلفین کتاب عقیده داشتند قوانین سنت نیروهای خلاقه انسان را از خود ملهم می‌سازد و همه جامعه در قالب یک کلیت واحد انسجام می‌یابد. هنر و معماری در این جامعه سنتی بر اساس این قواعد شکل گرفته است. در این جامعه معمار همان عارف و صوفی طریقت است که از سرچشمه ازلی سیراب می‌شود و تبلور معماری او چیزی جز انعکاس هستی نیست.[11]

معماری تاریخ‌گرا و بوم‌گرا در گسترده‌ترین معنا آموزه‌ای خواستار بازآوردن یا تداوم رسوم و باورهای فرهنگ بومی است. بوم‌گرایی در باورهایی همچون مقاومت در برابر فرهنگ غیرخودی، ارج نهادن به عویت اصیل قومی و آرزوی بازگشت به سنت فرهنگی آلوده نشده بومی ریشه دارد. تاریخ‌گرایی و بوم‌گرایی معماران ایرانی از طریق آموزه‌های نظری اندیشمندان پست مدرن مانند رابرت ونتوری و چالرز جنکس به وجود نیامد بلکه در تجربیات معماری لویی کان و مباحث مطرح شده حسن فتحی در کتاب معماری برای فقرا ریشه داشت.[12]

 

منبع:ویکی پدیا