مینییاتور
خردنگارگری (یا مینیاتور با ریشه? لاتین minium/خاک سرخ، سرب قرمز)، به تصویری از تاریخ باستان یا دست نویس آراستهای قرون وسطی گفته میشود؛ نمونهای ساده که برای تزئین کتابها در آن دوران با کمک رنگ دانههای گرم تهیه میشد. به طور کلی از اوایل سدههای میانه تا ورود به مرحله دوم دوره? جدیدی آغاز کننده? ریشهشناسی موشکافانه برای شناخت مفهوم کلی و رهایی از سردرگمی به وجود آمد و نتیجه? آن استفاده از این سبک در تصویرسازیهای کوچک ومینیاتور چهره شد، هر چند که از زمانهای دورتر نیز استفادههای کم و جزئی میشد.
جدا از عقاید سنتی غرب و بیزانس، این سبک و سنت در بین گروههایی از آسیا دیده شده که معمولاً گویای شواهدی در طبیعت و مناظر میباشد، و از آن میتوان به تک برگههای به جا مانده در کتابچهها و مجموعههای کهن اشاره کرد و این موضوع با طرحهای آبرنگ غربی فرق دارد و قابل بحث میباشد. از این نمونههای آسیایی میتوان به نگارگری ایرانی، نگارگری مغولی، نگارگری عثمانی و دیگر شاخههای نگارگری هندی اشاره کرد.
تاریخچه مینیاتور[ویرایش]
سیر تاریخی مینیاتور ایرانی به گذشته های دور پیش از ظهور اسلام میرسد اما میتوان گفت زمانی که ایرانیان توانستند در قرن سوم هجری قمری به دربار عباسیان وارد شوند نقاشی ایران پس از یک دوره رکود جانی دوباره گرفت. مینیاتور ایرانی در واقع نقاشی ایران پیش از ظهور اسلام است که با عرفان و تفکرات اسلامی ادغام گردید وراهی شد برای ظهور جلوه های الهی. آثار مینیاتور نفیسی در دوره عباسیان خلق شد که متاسفانه بخش عظیمی از این آثار در طی حملات مغول در سده های هفتم و هشتم از بین رفت. در دوره ایلخانیان که اوضاع کشور به آرامش نسبی دست یافت گامهایی در راه پیشرفت هنر برداشته شد من جمله تاسیس ربع رشیدی در شهر تبریز پایتخت آن زمان که مکانی مناسب جهت بروز استعدادهای هنرمندان وخوشنویسان و دانشمندان گردید. کارگاههایی برای خلق نسخ خطی و مصور سازی آنها در ربع رشیدی وجود داشت.مکتب تبریز در این دوران به اوج شکوفایی خود رسید وآثار برگزیده ای همچون شاهنامه فردوسی و شاهنامه دموت در این دوران خلق گردید. با گذشت زمان مینیاتور ایران دستخوش تغییرات مختلف گردید و مکاتب گوناگونی با خصوصیات خاص خود شکل گرفت که از آن جمله است:
مکتب شیراز[ویرایش]
مکتب شیراز را می توان در دو دوره بررسی کرد. دوره اول سده ی هشتم هجری قمری دیگری سده نهم هجری قمری. دوره اول همزمان با رونق نگارگری در تبریز بود. یکی از دلایل شکوفایی هنر نگارگری در سده هشتم شیراز را می توان بر کنار ماندن این منطقه از حمله ی مغولان دانست.از معروفترین آثار آن زمان نگاره های ورقه وگلشا می باشد. دوره دیگر مکتب شیراز یعنی قرن نهم هجری قمری با حمایت نوادگان تیمور اسکندر سلطان و ابراهیم سلطان از هنرمندان جانی دوباره یافت. در این دوران هنرمندانی از سمرقند وهرات به شیراز آمدند که باعث پختگی مکتب شیراز شدند. از مشخصه های نقاشی شیراز در اوج شکوفایی می توان به استفاده از رنگهای روشن ونقوش تزیینی و طراحی ماهرانه تر پیکرها و قلمگیری ظریف صخره ها اشاره کرد. بهترین نمونه های نگاره های آن زمان نسخه ای از خاوران نامه به تاریخ 882 هجری قمری و نسخه ی جنگ اسکندر سلطان می باشد.
مکتب هرات[ویرایش]
شاهرخ فرزند تیمور پس از فوت پدرش(807 ه.ق) در هرات به سلطنت نشست و تا سال 850 هجری قمری در آنجا حکومت کرد.او پس از تثبیت موقعیتش به اباد سازی هرات و سایر شهر ها پرداخت و فرصتی برای توسعه هنر فراهم کرد.مجمع التواریخ حافظ ابرو نمونه بسیار خوبی است که از مکتب هرات بجا مانده است. همزمان با حکومت شاهرخ پسرش بایسنقر میرزا زبده ترین هنرمندان نقاش و صحاف و مذهب و خوشنویس را در کارگاه کتاب آرایی خود گرد هم آورد.از آنجا که بایسنقر میرزا خود ادیب و خوشنویس بود با حمایتهای خویش گامی موثر در اعتلای مکتب هرات برداشت.دو نمونه از آثار برگزیده آن زمان کلیله و دمنه و شاهنامه بایسنقری می باشد. از هنرمندان نگارگر آن زمان می توان به مولانا علی و مولانا قیام الدین و امیر خلیل اشاره نمود.از دیگر آثار مکتب هرات معراج نامه میر حیدر می باشد که در کتابخانه ی ملی پاریس نگهداری می شود. در نیمه ی سده نهم هجری قمری پس از فوت شاهرخ تا به سلطنت رسیدن سلطان حسین بایقرا (872 ه.ق ) فعالیت هنرمندان دچار رکود شد . سلطان حسین پس از به سلطنت رسیدن به کمک وزیر دا نشمند وادیب خود میر علی شیر نوایی هنر مندان و ادیبان بزرگ را در دربار خود گرد هم آورد و با عث اوج گیری فعالیتهای هنری و ادبی شد. از هنرمندان آن دوره می توان به امیر روح الله میرک شاه مظفر و کمال الدین بهزاد اشاره کرد.
مکتب تبریز در دوران صفوی[ویرایش]
سلسله ی صفوی را می توان دوران تحول تاریخی_فرهنگی و شکوفایی هنر ایران دانست.شاه اسماعیل صفوی اولین پادشاه این سلسله بود که نقش بسزایی در اعتلای هنر آن زمان ایفا نمود. از جمله کارهای مهمی که وی انجام داد می توان به بردن بهزاد ودیگر هنرمندان به تبریز ومنسوب نمودن بهزاد به سمت کلانتر کتابخانه ورونق بخشیدن به کارگاههای سلطنتی تبریز اشاره نمود. از مکتب تبریز دوران صفوی آثار ارزشمندی بجا مانده است از جمله شاهنامه فردوسی و خمسه نظامی.این مکتب تاثیرات عمیق خود را بر نقاشی قزوین ,مشهد , هرات , اصفهان و شیراز گذاشت و حتی می توان این تاثیر را بر نقاشی بخارا , هند و ترکیه نیز به خوبی مشاهده نمود. مشخصه های نقاشی این دوران :طراحی قوی پیکره ها در حالات مختلف , پوشش های رنگین , ترکیب بندیهای استادانه , تز یینات معماری با نقوش هندسی و گیاهی , آسمان لاجوردی , ابرها و پرندگان زیبا. برجسته ترین هنرمندان آن دوران :سلطان محمد , آقامیرک , میر مصور , شیخ زاده , دوست محمد , دوست دیوانه , میرزا علی فرزند سلطان محمد , میر سید علی فرزند میر مصور , مظفر علی , خواجه عبدالصمد , خواجه عبدالعزیز , شیخ محمد , قدیمی , عبدالوهاب و...
مکتب قزوین[ویرایش]
شاه اسماعیل دوم علی رغم کوتاهی هایی که در دوران سلطنت خود به بار آورد برخی از نگارگران تبریز , مشهد و شیراز را برای احیاء کتابخانه ی سلطنتی و کارگاه مصورسازی به قزوین فرا خواند و دستور ساخت نسخه ای از شاهنامه را به آنان داد.از جمله هنرمندان این شاهنامه: سیاوش گرجستانی , صادق بیگ افشار , علی اصغر کاشانی و میر زین العابدین و مراد. اما در دوران سلطنت برادر شاه اسماعیل , محمدخدابنده , کارگاههای مصورسازی مجددا از رونق افتاد این امر از طرفی سبب پراکنده شدن و مهاجرت مجدد هنرمندان از قزوین و از سوی دیگر موجب گرایش سایر هنرمندان به آثار کم هزینه و ساده گردید.بعد از خدابنده عباس میرزای هفده ساله به سلطنت رسید.وی چهل و دو سال حکومت کرد. او به معماری و شهرسازی و نقاشی اهمیت زیادی می داد و هنرمندان را حمایت می کرد. از جمله کارهای مهم او منسوب نمودن صادق بیگ افشار , شاعر و نقاش مجرب به سمت مدیر کتابخانه ی سلطنتی بود. آثار مهم آن دوران شاهنامه قوام , شاهنامه قاسمی و کتاب احسن الکبار می باشد.
مکتب اصفهان[ویرایش]
اواسط سده یازدهم , همزمان با انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان , هنرمندان قزوین و سایر شهرهای مهم به این شهر روی آوردند. علاوه بر رونق کارگاههای نقاشی , دیوارنگاری برای تزیین کاخها و عمارت ها رواج فراوان یافت. در دوران سلطنت شاه عباس عواملی همچون انتقال ارامنه جلفا به اصفهان و گسترش روابط سیاسی و تجاری به کشورهای اروپایی و هندوستان باعث شد برخی خصوصیات نقاشی غرب به نقاشی ایران راه یابد.حتی بعضی نقاشان اروپایی به دربار اصفهان آمدند از جمله لوکاس وان هسولد , فیلیپ آنجل و لوکار. در این دوران علاوه بر کتاب آرایی و دیوارنگاری و رقعه که منحصرا توسط دربار حمایت می شد سفارشاهایی از جانب تجار و متمولین به هنرمندان نقاش ارجاع می گردید که این عامل خود سبب رونق رقعه سازی با هزینه های مختصر شد. شاخصه اینگونه آثار:استفاده کمتر از رنگها و حتی تنها طراحی با پس زمینه چند شاخ و برگ و ترسیم خطی , مقداری ابر بدون رنگ آمیزی . موضوعات : پیکر شاهزادگان , نجبا زن و مرد جوان که خود عاملی شد برای رونق چهره سازی و توجه بیشتر به طراحی اندام انسانها و در نتیجه رعایت دقیق تر تناسبات و شبیه سازی . معروف ترین نقاش این دوره رضا عباسی بود. از میان نسخه های مصور و رقعه هایی که تحولات نقاشی مکتب اصفهان را نشان میدهد میتوان به کتاب عالم آرای شاه اسماعیل و کتاب ابو مسلم نامه اشاره کرد که هر دو متعلق به موزه رضا عباسی میباشد.
منبع:ویکی پدیا